رهایی

[Verse] رهایی از مَنجَلابه افکاره موذیانه که می‌خورن روحمو مثل موریانه [Verse 2] و مثل زالوهایی که دارن می‌مِکَند خونمو فکرم داره می‌بَلعه منو این جونمو [Chorus] از دست این افکار دیگه نمیشه که کرد فرار حالم شده بدتر هر روز بیشتر بیکار بیدارمو هی بیمار هر شب تب دار [Verse 3] من غرق توی سیاهی‌ها گم شدم بین دردها رویه حالته سکون فقط از ترسه بازشدن درها خالی شدن و آوار ترسها در اِبهامه بازکردن این درها من نمی‌دونم چند دوره از زندگی رو پرت شدم از این پرتگاه به دنیا اومدنها اون مرگها هر بار که چشمامو می‌بندم صداشون هست هنوز هم اینجا به دنیا اومدنها اون مرگها [Bridge] نجاتم بده نزار این من از دست بره از این منجلاب این افکار کی منو درمیاره منو میبره [Chorus] از دست این فکرها دیگه نمیشه که کرد فرار حالم شده بدترو بیمار هر روز بیشتر بیکار ای نور بی پایانه من ای زیبا برای دیدنت میکشم سخت انتظار رهایی از مَنجَلابه افکاره موذیانه که می‌خورن روحمو مثل موریانه و مثل زالوهایی که دارن می‌مِکَند خونمو فکرم داره می‌بَلعه منو این جونمو رهایی از